مطمئناً تا کنون به این نکته واقف بودهاید که توماس ادیسون لامپ را اختراع نکرده است. نه تنها 22 مخترع، ایده ساخت لامپ را قبل از ادیسون داشتند، بلکه 22 محقق به صورت واقعی لامپ الکتریکی را قبل از ادیسون اختراع کرده بودند. ادیسون ایدههای آنها را ندزدید، اما در عوض با شناخت بازار ایده آنها را بهبود بخشید. او دریافت که اگر که بخواهد لامپ مورد استفاده همگان قرار گیرد، باید دارای قیمت کمتر و با طول عمر زیادتر باشد، بنابراین، او و تیمش لامپ حبابی رشتهای را تولید کردند. بقیه ماجرا فقط جنبه بررسی تاریخی دارد. نتیجه اخلاقی داستان این است که هر که ایده اولیه را داشته باشد الزاماً برنده نیست. در واقع، اگر ایدهاتان خیلی خوب است، احتمال اینکه دیگران هم قبلا از شما به آن اندیشیده باشند، وجود دارد. برنده، آن ایده را به بازار میبرد (اولین حرکت مفید)، و آن را بر اساس بازخورد مشتری بهبود میبخشد و سپس آن را تجاریسازی میکند و کسب و کاری را برای رسیدن به سود راهاندازی میکند.
ایده نوآورانه شما باید سرمایهگذاران بالقوه را مجذوب کند. شما باید یک نقشه راه داشته باشید؛ نه یک توصیف فنی که در آن به دو سوال پاسخ دهد: 1) سود مشتری چیست؟، 2) با ایده شما چه مشکلی از بازار حل میگردد؟
موفقیت تجاری از مشتریان راضی حاصل میشود نه از محصولات عالی. مشتریان محصولی را برای حل یک مشکل یا بر حسب نیاز خریداری میکنند. بنابراین، اولین مشخصه یک ایده کسب و کار موفق، واضح بیان نمودن نیازی است که درصدد حل آن است یا اینکه به صورت یک محصول یا خدمت عرضه شود. متخصصان بازاریابی اغلب به مشخصه یک محصول یا خدمت به عنوان «پیشنهاد فروش منحصر به فرد» اشاره میکنند. 5 دلیل بارز برای موفقیتهای محصول جدید عبارت هستند از:
- پیشنهاد فروش منحصر به فرد: «منحصر به فرد» از دیدگاه مشتری تعریف میشود نه از لحاظ بخش R&D و یا طراحی. ارجحیت و برتری؛ از طراحی، ویژگیها، مشخصات و تثبیت موقعیت به دست میآید.
- جهتگیری قوی بازار از طریق کل پروژه محصول جدید به دست میآید.
- استراتژی پیش توسعه شامل بازار و مطالعات فنی، تحقیق بازار، تحلیل کسب و کار و تولید نمونه واقعی است.
- تعریف محصول اولیه شامل تعریف بازار هدف، مفاهیم و مزایا، تثبیت موقعیت استراتژی، خرابیهای محصول است.
- بودجههای مشخص شامل مواد، تجهیزات اصلی و کارکنان است.
برداشت مطلب با ذکر منبع مجاز است.